مصطفی(ص) آن رهنما و رحمه للعالمین
رحمتش گسترده در سرتاسر ملک زمین
واژه ی نفرین نباشد هیچ در قاموس او
حرف جز آئین نباشد هیچ در قاموس او
آمد اما نیّت او بی گمان نفرین نبود
رحمت الله است او بد خواه آن و این نبود
خیر خواهی بهر مردم شیوه ی پیغمبری است
شیوه ی پیغمبر(ص) است و راه و رسم حیدری است
بهر لعن چند نصرانی نبی(ص) لازم نبود
سبطین او و زهرا(س) و علی(ع) لازم نبود
بود اگر مقصود نفرین، کوثری لازم نبود
پنج خورشید عدالت گستری لازم نبود
با خودش آورد پیغمبر(ص)، علی(ع) و فاطمه(س)
تا بگوید هر که حق باشد ندارد واهمه
با خودش آورد پیغمبر(ص) حسن(ع) را با حسین(ع)
تا بگوید اوست حق و این دو او را نور عین
با خودش آورد پیغمبر(ص) امیر مؤمنان(ع)
تا بگوید این علی(ع) باشد مرا مانند جان
بی گمان قصد پیمبر(ص) لعن یا نفرین نبود
چون که از نفرین نبودی دین حق را هیچ سود
تا یقین کردند نفرین کار آل الله نیست
رحمه للعالمین بد خواه هر گمراه نیست
نقشه ی غصب ولایت آن زمان ترسیم شد
فاطمه(س) دخت نبی از حق خود تحریم شد
شد اسیر کوچه های بی کسی دخت رسول(ص)
خورد سیلی بین کوچه کوثر قرآن بتول(س)
غاصبانِ حق زهرا(ع) آتشی افروختند
خانه ی وحی الهی را در آتش سوختند
پهلوی دخت پیمبر(ع) از فشار در شکست
زین مصیبت تار و پود عالم هستی گسست
دست های مرتضی(ع) شد بسته از جور و ستم
قلب های اهل ایمان هم پر از اندوه و غم
جام زهر و تیر بارانِ جسد سهم حسن(ع)
در غم او مؤمنان ماتم نشین از مرد و زن
از قفا شد سر جدا از پیکر پاک حسین(ع)
چشم زینب(س) چشمه ی خون کار زینب(س) شور و شین
تشنه لب شد کشته و بالای نیزه شد سرش
زیر تیر و نیزه ها افتاد در خون پیکرش
تا دم آخر به فکر و یاد مردم بوده اند
در پی خوشبختی و ارشاد مردم بوده اند
کینه توزی در مرام پنج تن جایی نداشت
قلب پاک آل پیغمبر(ص) که همتایی نداشت
رو به روی دشمنان صبر و مدارا کرده اند
حکم قرآن بوده آن حکمی که اجرا کرده اند
خصلت و اخلاق نیکو شیوه ی پیغمبری است
عدل و انصاف و مروّت راه و رسم حیدری است
هر که باشد شیعه ی خاص علی مرتضی(ع)
الگوی اخلاقی او نیست الّا مصطفی(ص)